-
زل زل ه
دوشنبه 2 اسفندماه سال 1389 02:20
من گزارش میدم اینجا لحظاتی قبل لرزید! ساعت ۲:۱۰ نیمه شب
-
۲۵
سهشنبه 26 بهمنماه سال 1389 20:51
گر چه ۲۵ بهمن امسال همانند سالهای قبل نبود و حال و هوای متفاوت تری داشت ولی بازم جذاب بود به خاطر گرفتن هدیه های متفاوت از آدمهایی که فکرشم نمیکردی! این یه روژ واقعیه! خیلی جالبه
-
realistic
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1389 21:14
گاهی فرصتی به دست میآورم که دوست داشتنم را، هم تمرین، هم مرور کنم. دوست داشتن برای من یک حس، یک اتفاق مهم، جذاب، لطیف، از دست رفتنی و سخت به دست آوردنیست. من آدمی هستم که هم به خوم و هم به طرف مقابلم یادآوری میکنم که این لحظه محدود است، پس باید لذت برد. هرگز نفهمیدهام که این بیدار نگه داشتن ذهن در کنار ریتم...
-
عشق ۱۵ سانتیمتری
یکشنبه 26 دیماه سال 1389 00:37
من اگه جای پتروس بودم اولین چیزی که به ذهنم میرسید تا توی سوراخ سد کنم مطمئنا انگشت شصتم نبود.
-
گامی به پیش یا . . .
چهارشنبه 15 دیماه سال 1389 14:56
روزگاری نوشتن تنها بهونم بود برای رهایی از دلتنگـــی هام . . . روزها می گذشت و می نوشتم و خالـــــی بودم . ولی روزهایی شد که می گذشــــت و دیگر نمی نوشتم! نه اینکه دلتنگـــــــ نبودم - که بــــــــودم چهارشنبه ۱۵ دیماه یه روز . . .
-
عکس های محرم ۸۹
یکشنبه 28 آذرماه سال 1389 00:25
-
نه اینکه خوبم
شنبه 20 آذرماه سال 1389 22:41
گریه نمیکنم نه اینکه سنگم گریه غرورمو به هم میزنه مرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمیکنه قدم میزنه گریه نمیکنم نه اینکه خوبم نه اینکه دردی نیست نه اینکه شادم یه اتفاق نصفه نیمه ام که یهو میون زندگی افتادم یه ماجرای تلخ ناگزیرم یه کهکشونم ولی بی ستاره یه قهوه که هر چی شکر بریزی بازم همون تلخیه ناب رو داره
-
من؛این روزها...
دوشنبه 8 آذرماه سال 1389 20:49
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور/ که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند پی نوشت: آغوشی مثل تو
-
پاییز بی تو
شنبه 22 آبانماه سال 1389 17:26
خداحافظ طلوع من , غروب من خداحافظ تو ای محبوب خوب من پی نوشت: نگاشتی برای 1 سال دوری از پدربزرگ خوبم
-
تولد + استرس
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 21:04
باز بارون و تولد پی نوشت : خدا مثل تو فقط تو دنیا ساخته یدونه میدرخشی توی جمع عاشق برات فراوونه بعد نوشت : منو بارون تو خیابون داریم از فردا میخونیم , که دوباره نکنه ما تنها بمونیم
-
استخر یا پشماش
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 23:59
مرد کنار دستی : با این آب پشمامم خیس نمیشه! - : تو دلم خندیدمو به خودم امیدوار شدم. پی نوشت:پایان سانس استخر , موقع شستشوی , زیر دوش هایی کم فشار
-
بستانکار
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 12:59
آهــــــــــــ ـای می دونی ... آهای کسی که منو آوردی تو این دنیا...تو به من یه عالمه روزای خوب بدهکاری...!حواست باشه! خدا فراموش کرده بود ، که به من" یک عالمه روزهای خوب " بدهکار است! فراموش کرده بود به من مقروض است! هی حرف را عوض می کرد،هی سرش را می انداخت پایین،هی می گفت: می دانستی کلاغ ها صد سال عمر می...
-
پیر مرد
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 13:19
پی نوشت: من به اندازه ی این پیرمردی که تو عکسه دلتنگم و دلگیر! هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است . . . ۳ روز و ۳ شبه که هر وقت می خوابم کابوس میبینم! نمیدونم چرا . . .
-
کرمک
پنجشنبه 8 مهرماه سال 1389 19:13
دیگه تموم شد اون روزایی که من شما رو لوووووووووس میکردم
-
برای مهر ماه
چهارشنبه 31 شهریورماه سال 1389 13:57
زنگ اول: کنارم نشسته و ماتم گرفته, آخه کتابش رو نیاورده! حیف که باهاش قهرم , وگرنه کتابم رو میذاشتم جلوش تا با هم درس بخونیم. زنگ دوم: ا ِ ...ا ..انگار مدادش شکست.هیچ کس هم مداد نداره بهش قرض بده. حیف که باهاش قهرم , وگرنه مداد اضافه ای که داشتم بهش می دادم. زنگ آخر: حیرون و سرگردون داره دنبال ژاکتش میگرده حیف که...
-
برای مــــــادر نامهربانم با یه بغل اشک
جمعه 19 شهریورماه سال 1389 21:13
هنوزم نمیدونم ساعت 5 صبح خواب میدیدم یا بیدار! هر چه بود , خواب یا بیدار زیبا بود بوسه ات بر پیشانی ام پی نوشت :ولی چه فایده که ماههاست فراموش کردم طمع آن را
-
هر کس...
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1389 01:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA هر کس که مرا میجوید می یابد، هر کس که مرا یافت می شناسد، هر کس که مرا شناخت عاشقم می شود و هر کسی که عاشقم شد او را می کشم و هر کسی که کشتم خودم خون برایش می شوم که چیزی جز من او را زنده نخواهد کرد...
-
جنون سرعت
دوشنبه 25 مردادماه سال 1389 19:33
صدای موزیک سیستم صوتی ماشینت رو میآری بالا! پاتو بی اختیار روی گاز فشار میدی! جنون سرعت شروع میشه! ۹۰ ۱۰۰ ۱۲۰ لذت میبری! به یه پیچ میرسی!هرچی هم آخر دست فرمون باشی نمیتونی با این سرعت ۴۵ درجه بپیچی! جایی که جاده میپیچه و تو نمیپیچی! و جدول رو در آغوش میگیری اونم محکم! با کله به شیشه میچسبی! شیشه جلو خرد میشه! قدرت...
-
دیوونه بازی
سهشنبه 19 مردادماه سال 1389 23:54
سفرهای کوتاه ۱ روزه , سفرهای مورد علاقه من هستند. پی نوشت: عکس 4 هوای خوبی داشت. پی نوشت 2: با تشکر از سرکار ناظری پور و ستوان عبدالهی که بی همراهیشان این سفر امکان پذیر نبود و پایان خوبی نداشت.
-
Killer Loop
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 14:42
عاشق دخترک روبرویی میشوم..از کنارم که رد میشود با تمام وجود بویش را میبلعم برمیگردم تا برای آخرین بار نگاهش کنم که عاشق دخترک پشت سرم میشوم...! خیابانهای شلوغ همیشه من را گیج کرده اند.. مکث: تو شلوغی روزهای من , سه روز پیش تر تولد بلاگی بود که 2 ساله شد با 21400 بازدید .
-
بشاش دیگه
یکشنبه 20 تیرماه سال 1389 17:04
انگاری دکمه شلوار ابر گیر کرده! شایدم زیپ شلوارش خراب شده! میشه یکی از شما ها شلوارش رو بکنید! هوا خیلی گرمه آخه! من دیگه نمیتونم ادامه بدم حتی با کولر گازی جدید دفترم ای باد وزان شو باد: هووووووووووووووووو پی نوشت: برای ۲ روز تعطیلی و میزبانی از گرم ترین روزهای تابستون
-
روز پدر
شنبه 5 تیرماه سال 1389 19:50
آقای پدر..! تنها چیزی که من بهت مدیونم 23 تا رشته کروموزومه..نه کمتر،نه بیشتر.. شایدم مهمترین کاری که برام کردی تعیین جنسیتم بوده.. امیدوارم انتظار نداشته باشی به خاطر این چیزا بپرم بغلت روزتو تبریک بگم..
-
برای ۲۲ خردادهایی که میگذرد!
چهارشنبه 26 خردادماه سال 1389 17:03
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 روزی کوروش در حال نیایش با خدا گفت:...
-
دلداری
پنجشنبه 20 خردادماه سال 1389 19:44
درخت سراسیمه در باد فریاد زد: " برگ هایم همه زردند! " باغبان با لبخند گفت در گوش درخت: " بر میگردند! "
-
وداعی دوباره با تو
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 12:47
...و امشب چقدر دلم برای تو تنگ است. در میان چاله های تاریک افکارم، دنبال خاطراتی که با تو داشتم می گردم روز های گرم تابستان، در کنار بدن ِ خنک ورنجورت چه آرام می نشستم.امّا غوغای درونم هرگز آرام نمی گرفت. در آن روزهای گرم تابستان که بر روی صندلی پارک با هم می نشستیم پارکی که همیشه قرارمان آنجا بود و بدون هیچ کلامی...
-
ساعت قلابی
شنبه 1 خردادماه سال 1389 22:03
کاش من یک ساعت داشتم در دستم. بعضی از شبها , در آرزویش هستم. پول یک ساعت را , من ندارم اما, روی دستم گاهی, میکشم عکسش را . کوک و بندش را هم , میکشم با دقت. خنده ام می گیرد, خودم از این ساعت. روز و شب دارم من ساعتم را بر دست. حیف از این ساعت که صبح تا شب خواب است مثل این خودکارم, ساعت من آبی ست. دوستم می گوید : ((...
-
سقط
شنبه 25 اردیبهشتماه سال 1389 11:19
هر جنین سقط شده ای هم یه بابا داره... من بابای فراری همهء جنین های ناخواستهء شهرم! پی نوشت: املای سِقط و سَقَط یکیه؟
-
برم خونه انتخاب کنم یا روی دریا یه قایقه...
چهارشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1389 13:07
اینکه صدای نفس نفس زدن تو رو بشنوم و تو چشمای بانمکت نگاه کنم درست وقتی داری با ریتم منظم حرکت بدنت نفس نفس میزنی و اون لبخند مخصوص به خودت که کمتر از دوثانیه طول میکشه و بعدش انگار که خجالت کشیده باشی , چشماتو میبندی و حرکتت تا چند ثانیه متوقف میشه حس فوق العاده ایه ، فوق العاده، فوق العاده، فوق العاده، فوق العاده...
-
سر دردهای من
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1389 21:20
با شیشه آب و آخرین لیوان دسته داری که مانده کوتاهترین آبشار دنیا را میسازم، گردنم را هم کج میکنم از آن بالا آنقدر زل میزنم به ته دره که چشمم سیاهی میرود پایم لیز میخورد و از بالای آبشار پرت میشوم. سرم میخورد به ته لیوان و میمیرم پی نوشت:این سردرد نصفه شبها امانم را بریده
-
اولین سرم زندگی
پنجشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1389 19:07
صبح ام با یه صبحانه رویایی شروع شد.با چایی شیرین و نیم رو که همه اش را خودم حاضر کرده بودم! ظرف هاشم البته خودم شستم! بعد کلی وجه ورجه ساعت 1.30 رسیدم خونه ! و time 2 تخت ام رو در آغوش گرفتم و ساعت 6 بیدار شدم!ولی نتونستم از تختم پایین بیام . تموم دنیا اطرافم میچرخید و داغ داغ بودم .فشارم هم 9 بود و ساعت 12 نیمه شب...