چشماش پر اشک بود
کسی نمیخواست اون بمونه
خودش هم اینو احساس می کرد
کلاغی رو درخت سیبی نشت
گفت داره میاد
زمستون رفت
و اومد بهار
خدا نگهدار زمستون دوست داشتنی من
اسفند ۸۷
سپهر
۱۱ ماه پیش متولد شد پسرم رو میگم
روزها گذشتند و هفته ها جاشو نو به ماهها دادند.
زمان می گذشت و اون بزرگتر می شد خیلی بزرگ
قدش حالا ۱۷ متره ......۹ برابر باباش
خدا نگهدار
برات خیلی زحمت کشیدم پسرم یادت نره
سپهر
اسفند ماه ۸۷
زندگی بدون تو مثل آسمان بی ستاره شبهای ابری، راکد و بی رونق است. نگاهت را که از من بگیری لحظههایم از صدای زندگی خالی میشوند. بی تو دیگر نه برای گلهای باغچه شعر میخوانم نه با آینههای یکرنگی حرف میزنم. نه اینکه خودم بخواهم از بودن خالی شوم، بدون تو، روزگار خودش مرا طرد خواهد کرد.
ادامه مطلب ...سین لام الف میم