توضیح دادن دس لیس و نقش اون تو برد پیروزمندانه من
در مسابقاتی که هر روز تابستان بلا استثنا ساعت ۳ بعدازظهر زیر تابش مسقیم آفتاب و اعتراض همسایه های گرامی در کوچه با پسرای دو کوچه بالاتر و ۲ کوچه پایین تر برگزار میشد
چیزی بود که همیشه آرزو داشتم مادرم میفهمید .
و سنگ های کوچک و بزرگ من رو که برایم شانش میآوردند را آشغال نمیپنداشت و از راه پله به بیرون پرتاب نمیکرد.
.
پی نوشت:
دست لیس : سنگی خوش دست برای نشاته روی , یه آجر یا یک نشانه
چقدر سر این دس لیس هام باهم دعوا کردیم و قهر کردم.
مشکل سر این بود که اون هیچ درک و تصوری از دس لیس نداشت.