پس کی خاکم میکنی؟
پس کی خاکم میکنی؟
یعنی چی؟این چه حرفیه که میزنی عزیزم؟
پرسیدم کی خاکم میکنی؟
نمیفهمم چی میگی؟!باور کن حرفت را نمیفهمم
دلم برای باران تنگ شده بود.برای صدای قطره های بارون برای پرسه زدن زیر بارون برای صدای غرش آسمون برای ابرهای سیاه سر گردون
برای روزها بارانی و قدم زدن در زیر آن و خالی کردن دل پر ازغم . مدتی است که دیگر نه بارانی است و نه ابری این روزها تنها یک قلب است پر از درد ....
بالاخره راهی شدم برای پیدا کردن بارون راهی جاده های دور و پر پیچ وخم
انگار اونم میدونست دلم براش تنگ شده ,زود تر از اونی که فکرشو میکردم همدیگرو پیدا کردیم و به هم رسیدیم.
باران ببار تا درد دلم را به تو بگویم.
بگذار من مانند تو و همراه تو ببارم ... ببارم تا خالی شوم ... از غصه ، از دلتنگی ها رها شوم. اگر دستی نیست که اشکهایم را از گونه هایم پاک کند ؛ ای باران تو میتونی با قطره هایت اشکهائی که از گونه هایم سر ریز شده است را پاک کنی
(تو این عکسه اگه من دوتا دستام رو فرمونه پس کی عکس گرفته؟ شاید یکی دیگه هم بوده! شایدم من ۳ تا دست دارم! نهیدونم)
<شوخی کردم آنی هم با من بود با هم رفتیم شمال منو آنیو بارون >
خودم هم میدونستم سوال سختی باید باشه! ولی دلم میخواست بدونم بادقت ترین ,پر حافظه ترین وهوشمندترین کسی که این وبلاگ رو میخونه کی میتونه باشه!
روزها می گذشت
من هرز گاهی وبلاگم رو چک میکردم تا شاید کسی یادش باشه پدر تیامنی کی بوده!!!
البته قبل از طرح این سوال هم فکرشو میکردم هیچ کس نخواهد تونست به این سوال پاسخ بده!
از اون جا که مامانم همیشه بهم میگه جلو جلو حرف نزن یا حداقل بگو (گوش شیطون کر )
این بار شیطون یخمو گرفت
یه روز که تو بانک بودم یکی به ایرانسل (چاقالی تابلو) زنگیدو قطع کرد. بعد اس ام اس داد که میدونه مورد سوال چیه!
منو میگی !شب خوابم نبرد!نه بخاطر اینکه خوابم نمی اومد!نه! بابت 25هزار تومنی که اگه جوابش درست می بود باید به e-maileshمیفرستادم نگران بودم.
با این فکر که (گوش شیطون کر) محاله کسی یادش باشه , به زور خوابیدم.
.
.
.
.
صبح شد.
مثل عادت همیشگیم قبل این که پلکام کاملا باز شن موبایلمو از کنار تختم اوردم بالا تا ببینم چه خبر توش(اس ام اسی زنگی) (چون همینجور که میدونید شبها فعالیت کرم گونه بیشتره میشه)
8sms 13 misscall
دونه دونه بازشون کردم هشتمین اس ام اس, همون شماره نا اشنا بود.
بله,دقیقا متن اس ام اس همونی بود که فکر نمیکردم!
تیامن فرزند بینگی (فکم افتاد)
آره اون درست جواب داده بود. چشامو بستمو به این فکر میکردم یعنی کی میتونه باشه این غریبه نا اشنا!
دلم طاقت نداد اس ام اس زدمو پرسیدم؟ نگفت کیه فقط جواب داد جایزه رو نمیخواد
با این حرفش من بیشتر کنجکاو شدم تا بدونم کیه؟(انگاری کرم تموم اون 13 نفری که دیشبmiss انداخته بودن یهو در وجود من باشه)
آره! اونی که فکرشم نمیکردم پشت خط بود!
پیشی!
http://cope13.blogsky.com/1387/05/23/post-16/
از آخرین بحث مون 8 ماهی میگذشت!و من تو این 8 ماه نخواستم باهاش حرف بزنم!
خیلی کوتاه باهام حرف زد کمی تا قسمتی دلخور بود.شایدم حق داشت.
بهش گفتم حاظرم جایزش رو براش e-mail کنم.
گفت:به جای جایزه یه چیز دیگه ای میخواد ازم و خواست تا رد نکنم,من هم قبول کردم!
گفت:میخوام تو رو ببینم
منم قول داده بودم ولی کاش ...
حالا که مینویسم 1 , 2 روزی گذشته از اومدنش و مثل همیشه این قطره های بارونه که به پهنای صورت قشنگش می باره وقتی منو میبینه
نتیجه اخلاقی: همیشه به حرف ماماناتون گوش کنید
و شاید اگه اون شب میگفتم(( گوش شیطون کر , هیچکس نمیتونه جواب این سوال رو بده ))این جور نمیشد.
نامه بی نشان
دوباره نامه ام برگشت خورد
مثل همیشه
با مهر قرمز رنگ اداره پست:
«گیرنده، شناسایی نشد»! اما من باز هم،
از خوابهایم
رویاهایم
و شعرهایم
برایت خواهم نوشت
برای تو،
که تعبیر خواب ندیده ام هستی!!!
دشت
در دشت آوای نسیم پر بود
چمن ها رنگ سبز را در تمام دشت تکرار می کردند
در نقطه ای نا معلوم
تک درخت تنومندی
سا یه اش را بر چمن گسترده بود
دور تا دور دشت را کوه ها احاطه کرده بودند
کوه های بلند با زوایای تند و شکسته
آسمان آبی بی ،بی هیچ ابری
نه زمزمه ی باریدن بود
ونه جا پایی از غم دیده می شد
دشت آغاز رهایی بود
رهایی از بودن برای زیستن
پرواز تا نهایت خود
منو گربه دیروز باز شهمیرزاد بودیم
همیشه خیلی حرف دارم که باهاش بزنم
ولی گاهی وقتا نمی تونم
شاید ترس اینکه ازم ناراحت شه یا قلب شیشه ای و کوچیکش بشکنه
نمیزاره
هوا کمی سرد بود... با هم خندیدیم
منم طبق معمول کلی سر به سرش گذاشتم
هوا داشت کم کم تاریک می شد
باید زودتر برمی گشتیم
ازش پرسیدم: اگه برم از کنارت گریه میکنی؟
گفت:روزهای اول اگه خواستم بمونی کنارم به خاطر خودم بود چون خودمو بیش از تو دوست داشتم و نمیخواستم تنها باشم
....ولی حالا
ولی حالا به خاطر اینکه تو رو بیشتر از خودم دوست دارم
نمیتونم مجبورت کنم که بمونی
الهی
سپهر