آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

راهرو بیمارستان

بیمارستان 

تقابل شادی ها و گریه ها , تولدها و تولد ها در دنیایی دیگر  , گریه هایی از سر شوق و گریه هایی از ته دل 

برای مردی که مهربانیش وسیع بود و تنهایی اش عمیق

نظرات 9 + ارسال نظر
بهار پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 ب.ظ

مهم همینه که یاد و خاطره خوبی از خودش بجا گذاشت.
روحش شاد و یادش گرامی...

eli جمعه 1 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ق.ظ

tasliat migam ham be shoma ham be hosen

kheyli sakhte

khoda sabr bede

روزبه شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:12 ب.ظ

شوهر عمه تو دیده بودم چهره مهربونی داشت
خدا رحمتشون کنه

مریمi شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:39 ب.ظ

خدا رحمت کنه همه رو!

دختر باران پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ق.ظ http://2khtare-baran200.blogfa.com

شادی بخش خانواده ما روحت شاد

ملودی پنج‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ق.ظ

آخی خدا رحمت کنه

مریم سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:05 ب.ظ

شما هم که بلاگت
کپک زد!
فسیل شد!

از بس که این روزها درگیر روزمرگی شدم .کارام طاقت فرسا شده

مریم چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ب.ظ

اوووخی
گناهی !

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:40 ق.ظ http://baranbig.blogfa.com

نمیدانم پس از مرگم چه خواهدشد. نمیخواهم بدانم کوزه گرازخاک اندامم چه خواهدساخت. ولی بسیارمشتاقم که ازخاک گلویم سوتکی سازد. گلویم سوتکی باشد به دست کودکیگستاخ و بازیگوش واو دم گرم خودش را بر لبانم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته را اشفته تر سازد... بدین سان بشکند هردم سکوت مرگبارم را

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد