وقتی هوای خانه از مه و شبنم پر میشود، حضور لطیف دستهای تو را بر شانههای خستهام حس میکنم. چقدر این روزها گرگهای گرسنه از پشت پنجره اتاقم «او او» میکشند و من وقتی تو را کم دارم، همیشه بخاطر تنهاییهایم، خودم را در اتاق کوچک خاطراتم حبس می کنم تا گرگهای گرسنه مرا مثل برهای تنها ندرند.
دوست داشتم میآمدی و دست مرا میگرفتی آنوقت با افتخار میان گله گرگها میرفتم و میگفتم...
نه... نه... اشتباه میکنم آن وقت دیگر گرگی نمیماند. تو که بیایی همه جا پر از نور و روشنی میشود. تو که بیایی میتوانی زخمهای قلبم را پانسمان کنی. تو که بیایی از روزهای دوریت و از دردهایی که کشیدم برایت میگویم. از یک رفیق نیمه راه که با بیرحمی از پشت به من خنجر زد و پشت سرم خندید.
اکنون هم اگر زندهام بخاطر انتظار آمدن توست؛ وگرنه مدتهاست که کار من در این جهان خاکستری به پایان رسیده است. بیا و بنشین کنارم تا با تو آرام سخن بگویم... بیا و پارههای دلم را از زمین سرد بردار. بیا تا به احترام تو همه ذرات وجودم به پا خیزد...
نقاشی همکلاسی به من سر کلاس تجزیه تحلیل سیستم ها خاطراتی مبهم
نامه های بی نشان
امضا 00۷
کدپستی اختصاصی من : سمنان 175_35145 ( همینو که بنویسی به دستم میرسه )
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم
....
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب
ای آفتاب دلکش و ماه پریوشم
...
۲۷
۶
۶۷
وفات شهریار!
یک رفیق نیمه راه که با بیرحمی از پشت به من خنجر زد و پشت سرم خندید.
اکنون هم اگر زندهام بخاطر...........
نه به خاطر تو نیست
مدتهاست که کار من در این جهان خاکستری به پایان رسیده است.
بیا و پارههای دلم را از زمین سرد بردار
.
.
.
.
شاید اینجوری قشنگتر باشه.با اینکه تلختره
gorgha hamishe hastan, vaghti to miai faghat toro mibinam
ama inbar
amadi janam be ghorbanat vali hala chera
dige az delam hata zareieham baghi namande k beshe jamesh kard
سپههههههههر!!
حالت خووووووبه؟
ایـــــــــــــــن اهنگتو عوض کــــــــــــــــــن (ملتمسانه!)
:( (بی سلیقه نبودی که...) :(
موزیکم موزیکا قدیم
age ye rozi nome to
بوی عیدی
shoghe madrese
نازنینه مریم!
این همه آهنگا گشنگ گشنگ :)