کوپه شماره ۱۳ از قطار زندگی
خانه من روایتگر خاطرات زندگیم است
از دیدگاه خودم ! همین!
خانه من پر است از اتفاقات شیرین و تلخ!
خانه من پر است از احساس ناب عاشقی!
خانه من امن و امان است
و همیشه درش باز است! بفرمایید داخل!
قدمتان روی چشمهایم
ادامه...
تو خودت هم میدونی بهترینی فقط گاهی بی توجه میشی موشی جونم و همین موضوع هست که حرص همه رو در میاره
منو به خاطر همه بدیهام توی این چند روز ببخش میدونی قصد ازارت رو نداشتم و یه سوتفاهم بود که اگه زودتر با هم حرف زده بودیم این ناراحتی پیش نمیومد تو عزیزترینی
آخوند؟! خوب برفم خودمون کثیف می کنیم. خدا تو رو هم مثل همه مثل برف پاک آفرید ولی ... مشکل خود ما هستیم مهندس! لازم نیست لباس آخوندی بپوشی .پاک باش یه مهندس پاک.
نوشتن تو این بلاگ قسمتی از زندگی منه! جایی که دوستش دارم تا همیشه!
آگه دیر آپ میشه نه به خاطر مشغله کاری این روزهامه! واسه دل دماغ نداشتن تو روزهایی که خیلی سرد میگذره!!!! :-(
[ بدون نام ]
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1388 ساعت 12:51 ب.ظ
تو که سرما رو دوست داشتی ! اگه سرد می گذره به خاطر اینه که خودت حرارتی نداری .تب داری و اون قدر تبت زیاده که سرما و گرما رو دیگه حس نمی کنی!...امیدارم این روزای سرد برات به گرمای عشق تبدیل شه. شاد باش داداشی:))
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
تو خودت هم میدونی بهترینی
فقط گاهی بی توجه میشی موشی جونم و همین موضوع هست که حرص همه رو در میاره
منو به خاطر همه بدیهام توی این چند روز ببخش
میدونی قصد ازارت رو نداشتم
و یه سوتفاهم بود که اگه زودتر با هم حرف زده بودیم این ناراحتی پیش نمیومد
تو عزیزترینی
معذرت میخوام موشی جوووووووووووووووووووون
آخوند؟!
خوب برفم خودمون کثیف می کنیم.
خدا تو رو هم مثل همه مثل برف پاک آفرید ولی ...
مشکل خود ما هستیم مهندس!
لازم نیست لباس آخوندی بپوشی .پاک باش یه مهندس پاک.
حجه السلام و المسلمین سعید سالار
چقدر هم که به اسمت میاد :d
البته فقط به اسمتا نه به خودت لوس نشی یه وقت
...............................
حالا مسکن می خوای واسه چی؟چی شده رفیق دیرین؟
سرم درد میکنه این روزها ! همین
ایششششششششش خیلی لوسی
بعضیها برف تمیزم کثیف میبینن.این بستگی به نگرش آدما داره.تو وقتی به خودت اطمینان داشته باشی با رفتارت میتونی نظر اطرافیانم عوض کنی.
خودتو ناراحت نکن فدات شم.
ببخشید اسممو یادم رفت بنویسم
دوست عزیز سلام ممنون سر زدی خواهش می کنم.
عزیزم استامنوفن اثر نداره
من جای تو بودم خودمو میکشتم
اگه مامانت کمی سکوت میکرد حتما آخوند میشدی تقسیر اوناست
اگه جاییش واست مبهم میتونی بپرسی(دارم میمیرم از خنده سپهرجونم)
یه جاش مبهم خانوم مهندس!
تقسیر یا تقصیر
:-)))
اون نکته انحرافیش بود فکر میکردم متوجه نشی چون ۱۸+ بوداز بهار بپرس بهت میگه
عززززززززززززززززیزم
چی شده آقای مهندس دیگه نمی نویسه!!!
انگار وبلاگت مرده دیگه نفسی توش نیست!!
نوشتن تو این بلاگ قسمتی از زندگی منه! جایی که دوستش دارم تا همیشه!
آگه دیر آپ میشه نه به خاطر مشغله کاری این روزهامه!
واسه دل دماغ نداشتن تو روزهایی که خیلی سرد میگذره!!!! :-(
تو که سرما رو دوست داشتی ! اگه سرد می گذره به خاطر اینه که خودت حرارتی نداری .تب داری و اون قدر تبت زیاده که سرما و گرما رو دیگه حس نمی کنی!...امیدارم این روزای سرد برات به گرمای عشق تبدیل شه.
شاد باش داداشی:))