آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

محرم و پای من



محرم امسال بیشتر پیش مادر بزرگم بودم! ودر مراسمی که در یک حسینیه نزدیک خونشون بود شرکت میکردم.صبحانه و ناهار و شام هم همین طور در حسینیه ها و مساجد بودم. ( همین محرم و صفر است که شما رو زنده نگه داشته است ) تو آخرین مراسم ضیافت , وقتی که داشتم از پله ها می اومدم , عارف کفشم رو  واسه اذیت ۲ پله گذاشت پایین , منم رفتم 2 پله پایین تر تا بگیرم. باز دست خودم خورد 4 پله رفت پایین تر. پله سوم بودم که پام سر خورد و افتادم و پام پیچیده شد.

نظرات 7 + ارسال نظر
bahar پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 ب.ظ

عزاداریهات قبول باشه عزیزم
امیدوارم پاتم زودتر خوب بشه(تو هم دعا کن دست من خوب بشه.)

:-) beterki
booooooooooooooom

ارغوان-tp شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:02 ب.ظ

عززززیزم بزرگ می شی یادت میره .ان شاالله زودتر خوب بشی.(البته اگه راست بگی نخوای خودتو لوس کنی)

نمیتونم راه برم بی شرف
اون وقت میگی خودتو لووووس میکنی!!!!!
وقتی دوباره وشکونت گرفتم اون دستتم کبود شد , میفهمی!!!!
:-) :-) :-)

toxin یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:24 ب.ظ

قبول باشه???????????

عماد یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:12 ب.ظ http://www.clipdoni.blogsky.com

من شما لینک کردم شما منو با نام بزرگترین وبلاگ کلیپ لینک کن
ممنون

Ryeheh دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:15 ق.ظ

:Dbebakhshida vali man age ounja budam KOLIIIIIIIII mikhandidam:D

ارغوان-tp سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:18 ب.ظ

ببخشید یک سوالی ذهنم رو خیلی مشغول کرده میتونم بپرسم پاتو با چی بستی؟ بیشرفم کسیه که میگه پام درد میکنه بعدش میره گرگم بهوا بازی میکنه ( موش آب کشیده عززززززززیزم)

؟ دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:12 ب.ظ

کاش با کله می رفتی تو دیوار !ولی چیزیت نمی شد !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد