بحث این نیست که این آدم چقدر به تو نزدیک است، چقدر خوشحال است که سنگ صبور تو باشد، چقدر شناخت دارید، چند سفر با هم رفتهاید، چند ده سال است دوستید یا حتا چند بار با هم خوابیدهاید.
بحث بر سر این است که تو باید دلت بخواهد، یک چیز نهانی آن ته و توها بطلبد، که یکهو تصمیم بگیری سفرهی دلت را یک جای غریبی،
( شاید اولین باری که پایتان را با هم میگذارید بیرون شهر، شاید برای یکی که اولین بار دستت به دستش میخورد، زیر اولین بارانی که با هم تجربه میکنید ) ، تا آن تای آخر باز کنی. بحث بر سر این است که باید خیلی ساده، فقط بطلبد. آدمهای طلبیدهی زندگی من، بی هیچ دلیل خاصی، خیلی محدودند و خیلی گستردهاند به جغرافیای پهن، ابزار گسترده و رابطههای بی ارتباط.
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم، با همین سنگ زدن ماه به هم می ریزد، کی به انداختن سنگ پیاپی در آب، ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت؟!..
یه حسی گاهی اوقات به آدم اجازه میده که سفره دلتو پیش یکی که تازه باهاش آشنا شدی باز کنی ولی خدا کنه طرف لیاقتشو داشته باشه
(من که اکثرا حسم درسته حالا نمیدونم حسه تو چی بهت میگه.انشاال.. که درست باشه)
حس :-) :-)
باز انگار doze کتک خونت کم شده!!!!!
( شاید اولین باری که پایتان را با هم میگذارید بیرون شهر، شاید برای یکی که اولین بار دستت به دستش میخورد، زیر اولین بارانی که با هم تجربه میکنید )
?????????????
???????
????
???
??
?
:-O
لزوما با هر کی رفتیم بیرون بارون باریده...با شما هم یه خاطره مشترک داریم انگار :-) :-)
آدمای طلبیده؟!
حیف اون آدمای طلبیده که زیر بارون با تو بودن ...
حیف بارون که بارید بر سر تو...
حیف حرفای دلی که تو بودی مثلا سنگ صبور!...
حیف دستایی که آلوده شدن به دستای تو ...
چه لحظه هایی که به باد رفتن...چه گناهی که نوشته شدن...
بیچاره اون آدمای طلبیده!:(
akheyyyy :-*
برای این که ادم همصحبت خوبی باشه لزومی نداره که به گناه الوده بشه
هر کسی مسیرش رو خودش انتخاب میکنه و نمیشه گفت کسی جز خودش مقصره
اگه طلبیده شدی حدش رو خودت مشخص میکنی نه هیچ کس دیگه
مهم نیست چی می گی مینا !
ولی این رابطه ای که سپهر می گه حدش هم صحبت بودن نیست.من آلوده نشدم ولی سپهر سعی داره همه ی هم صحبتاشو آلوده کنه!
یا تو هم مثل خودشی یا داری سعی می کنی سپهرو عوض کنی ...خوب یا بد بودن آدما نسبی.
تو اگه خوبی مطمعن نباش همیشه مسیر دروستو انتخواب کنی...خیلی وقتا آلوده شدن دست خوده آدم نیست چون انسان ۹۵ درصد کاراشو از روی احساس انجام میده...
آیا احساس همیشه درست تصمیم می گیره؟
عاقلانه فکر کن ...
راستی یادم رفت بگم :بهار حرف قشنگی زد ...خیلی وقتا یه حسی باعث می شه آدم سفره ی دلشو پیش یه آشنای تازه باز کنه که...گاهی طرف لیاقتشو نداره ...حالا مقصر توای و حست؟یا اون هم صحبت بی لیاقت؟
کسی که اسمت رو نمی دونم
من توی زندگیم همیشه سعی کردم با عقلم زندگی کنم نه دلم و احساسم واسه همین هیچ وقت دلبسته کسی نشدم
و سپهر هیچ وقت تا حالا توی این چند سالی که میشناسمش سعی نکرده من رو منحرف کنه
یه چیز دیگه اگه قرار باشه ۹۵٪ کارامون با احساس انجام بشن هیچ وقت نمی تونیم درست تصمیم بگیریم من ۹۵ ٪ کارام رو با عقلم انجام میدم نه حسم
من حرف بهار خانوم رو تا حدودی قبول دارم ادما با یکی دو روز یا چند ماه اشنایی سفره دل رو پهن نمی کنن
من یه خواهش دارم ازتون و همین طور خودم باید عمل کنم بهش به هیچ کس جز خودتون اعتماد نکنین دل ادم سفره نیست یه گنجه به هر کسی ندینش تا لایقش پیدا بشه
عزیز من مینا جان !این من نیستم که میگم :احساس بر عقل حاکم امگه من کیم ...این ثابت شده !خود من یه آدم منطقی ام ولی خیلی وقتا اسیر احساسم می شم.
من هیچ وقت با کسی که بهش اعتماد ندارم دردو دل نمی کنم ولی شما عزیزم:انگار لایق حرفای دلتو پیدا کردی!اما خیلی مطمعن نباش ...
من درده دلای زیادی رو از مثلا با لیاقتاش
شنیدم.دعا کن فقط همین یه شنونده بوده
باشم!
همیشه فکر کن نفس آخرو می کشی!امیدوارم هرگز پشیمون نشی!: }
چشممان بود به آیینه وآیینه شکست
گفته بودند بزرگان که حقیقت تلخ است
آدم از تلخی این تجربه ها می فهمد
که به زیبایی ِ آیینه نباید دل بست
نا گزیرم به این فاجعه اقرار کنم
خواب ها یی که ندیدم به حقیقت پیوست
کاری از دل سوخته ام ساخته نیست
قسمتم در به دری بود همین است که هست
در دلم هر چه در و پنجره دیدم بستم
راه را بر همه چیز و همه کس باید بست
دوست ناشناس من
اره من هم صحبتی دارم که خیلی بهش اطمینان دارم اخه از بچگیم کنارم بوده و هست هیچ وقت هم تنهام نذاشته
در مورد این که به مرگ فکر کنم مرگ یه حقیقته و این که پشیمون نشم بهت این اطمینان رو میدم که همیشه قبل از هر کاری انقدر فکر میکنم که پشیمونی بعدی وجود نداشته باشه
منم برات ارزو میکنم علاوه بر این که گوینده خوبی هستی شنونده خوبی هم باشی
فقط یه خواهش دوستانه به حرفای قبلیم بیشتر از اینا فکر کن نه این که فقط به جوابی که می خوای بدی فکر کنی اخه اگه خوب فکر کنی حرفای دیگه ای بهت زدم امیدوارم رمزش رو پیدا کنی
مراقب خودت باش و همیشه سعی کن بهترین باشی
خدا نگهدار تو دوست خوبم
سلام سپهر
یه سوال دارم در مورد مینا (به آسمان بگو)
بچگی هاش شیطون بوده ؟
راستی وبت خیلی باحاللللللللللللللللللللله
تبادل لینک میکنی!؟
شیطون دردسر فضول مارمولک :-)
حالا u لینک بده تا ببینم چی میشه! noch :-)
سلام سپهر جان من با نظر بهار کمی موافقم ولی احتیاط شرط عقل شاید بشه با کسی درد دل کرد ولی راز دلو نباید به کسی گفت به قول دوست نازنینی رازدل تا گفته نشده اون اسیر تو ولی وقتی بازگو شد تو اسیر اونی
در تن کوچک
ما نهان هستیم
هر کدام اما
یک جهان هستیم.
هر دلی دارد
آسمان پاک
که هوای آن
هست جانی پاک.
چشم باز ما
مثل خورشید است
در نگاه ما
نور و امید است.
تا شود بسته
چشمهای ما:
گرد شب ریزد
در هوای ما.
در خیال ما
هر چه گویی هست:
از بد و از خوب
آنچه جویی هست!...