آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

خودخواهانه ترین عاشقانه ی دنیا!

می خواهم برای یک بار هم که شده                                                                          

از خودم بنویسم درنوشته هایم...می گویند بلد نیستی به خودت فکر کنی...نمی توانی ذره ای حتی منطقی باشی...

می خواهم برای یک بار هم که شده خودخواه باشم

من از خودم باید بنویسم

از خودم

منطقی باشم...از هر آنچه می بینم بنویسم...

یک خط       دوخط

هزار صفحه از خودم می نویسم     هزار سال می نویسم

از چشم هایم که هزاران نفر را دل برده...از موهایی که از خودم هم دل می برند....

از دست هایم که هرچه بخواهند می نویسند...

عاشقانه ..خودخواهانه...شاد...غمگین...

از رویاهایم که بلندپروازانه ترین رویاهای دنیا هستند...

از کسانی که دوستم دارند...از همه ی آینده های خوبی که انتظارم را می کشند...

از همه ی حس های خوبی که همیشه دارم...

نظرات 12 + ارسال نظر
bahar چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:44 ب.ظ

اینکه از خودت بنویسی خودخواهی نیست.اتفاقا" خوبه که آدم گاهی اوقات خودش از خودش بگه تا دیگران.به شرطی که خوب و بد و باهم بگه(زیادیم از خودش تعریف نکنه.ایششششش)
نوشته جالبی بود عزیزم.

تو که بهتر میدونی!
من بدی ای ندارم.

امضا
خود خواه بزرگ :-)

تو آغوش گرمت منو نگه دار . . . نفسامو بشنوه دیوار :-*

مریمi چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:15 ب.ظ

آره خوبو بد با هم !
برای یه بار خود خواه باشی؟!!!
تو همیشه خودخواه بودی ...همیییییییییشه پسر جون.
موهایی که از خودم هم دل می برد!هر کی ندونه فکر می کنه دختری با زلف پریشانی ...
پسره لوس!

toxin چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:47 ب.ظ

ساده ترین کار جهان این است که خود باشی و دشوارترین کار جهان این است که کسی باشی که دیگران میخواهند........................


مثل شقایق زندگى کن:کوتاه اما زیبا،مثل پرستو کوچ کن:فصلى اما هدفمند،مثل پروانه بمیر:دردناک اما...عاشق



حقیقت انسان به آنچه اظهار می کند نیست..بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن عاجز است، بنابراین اگر خواستی او را بشناسی نه به گفته هایش ، بلکه به ناگفته هایش گوش کن

مهناز چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:13 ب.ظ

سلام
اسم این نوشته رو میتونستی بگذاری اعتماد به نفس
اگه واقعا میخوای از خودت بگی از بدو خوبت بگو و نه فقط خوبی ها
از این بگو که چجوری از این چیزایی که داری واسه بدست آوردن و شکستن دل این و اون استفاده می کنی
یادته چند بار اشکمو در آوردی؟

۳ بار ۳۰ بار ۳۰۰ بار
یادم نیست که!

تو بگو! :-)

م ی ن ا چهارشنبه 11 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:16 ب.ظ

تا اون جایی که تو رو توی این مدت شناختم البته هیچ ادمی کاملا قابل شناسایی نیست
میدونم که یه رنگی و مهربون
قصد شکستن هیچ دلی رو هم نداری به خاطر همین از همون روز اول میگی که کی هستی و چرا اینجایی
من این اخلاقت رو دوست دارم
راستی
خانوما من که تا حالا بدی از سپهر ندیدم نمی دونم چرا این حرفا رو میزنین
از نظر من سپهر نه خود خواه و نه بده
هر چیزی که اینجا نوشته رو من یکی میگم که حقیقته
حداقل واسه من که بد نبوده و اشکی در نیاورده
شما ها رو نمی دونم :-)

حالا هر کی جرات داره پشت سرم حرف بزنه ! : -)

مهناز پنج‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:04 ق.ظ

من جرات دارم
مینا جان نمیدونم چند ساله سپهرو میشناسی ولی من 5 سال پیشو میگم
اون موقع زیاد اذیتم کرده
الان پسر خوبیه حتی برا من یک داداش توپه که کمکم میکنه

م ی ن ا پنج‌شنبه 12 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:18 ب.ظ

منم مدت کمی نیست که میشناسم سپهر رو
بهتر نیست چیزایی که گذشته و تموم شده رو به یاد هم نیاریم
در ضمن ادم از برادرش دلگیر نمیشه که ۵ سال اشکایی که ریخته به یادش بمونه
سپهر اخلاقای خاص خودش رو داره
سعی نکن تغییرش بدی سعی کن باهاشون کنار بیای
در ضمن مهناز جون من دشمنی با شما ندارم که برای بیان حرف و نظرتون نیازی به جرات داشته باشین
موفق و پیروز باشین

مهناز جمعه 13 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:07 ب.ظ

سلام به مینای عزیز
جرات دارم رو در جواب سپهر گفتم نه شما عزیزم

mr. nima khosravi جمعه 13 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:52 ب.ظ

چه طوری تو مهندس جووووووووووووووووووووووون
یه سرم به ما بزنی بد نیستا!
اینقدر دنبال پول نباش یه خبری هم از رفقای قدیم بگیر!
من نمیدونم تو وبابات این همه پولو میخوایین چی کار؟



2. با این جا دعوا راه انداختی؟ مینا & مهناز


1. خوبم تو چه طوری عزیزم !؟ مدتهاست ندیدمت :-) این جا رو از کجا پیدا کردی دیوس!
میخواهیم پولامونو بدیم به تو ...... خوبه؟

2. تعدد زوجین دیگه!! ;-)

مرجان شنبه 14 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:50 ب.ظ

پس اونی که دلتو برده موهاته
به به چه دلبری

مریمi دوشنبه 16 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:07 ب.ظ

من هم با مهناز موافقم هر چند سپهر هیچ وقت اشکه منو در نیاورده ...موضوع اینه که بین من و سپهر هیچی نبوده ...اما اگه مثل شما بهش دل می بستم شک ندارم که الان هزار هزار بار دلمو شکسته بود و هزاران هزاران قطره اشک می ریختم ...من به همتون پیشنهاد می کنم با سپهر فقط و فقط دوست باشید و با اخلاقش کنار بیاید اگه که نمی تونید مثل خودش که هر روز افراده جدیدی رو وارد کوپش می کنه و قبلی ها رو بیرون می ندازه ...شما پیش قدم شید و از کوپش برید بیرون ...این عاقلانه ترین کاره ! ترکش کنید ...به کسایی که تازه وارده این بازی شدن مثل:صهبا خوش آمد می گم و بهشون می گم :محکمو قوی باشید!
:)i

پی ش نه اد بدی نی ست :-)

moti چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:17 ب.ظ

هههه
مو وز وزیه، چشم مگسی، تو به اینها افتخار می کنی.

aziiiiiiiiiiiiiiiiiiizam
:-)
:-)
;-)
to donayey man hame azadan har jooor dst daran fk konan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد