کوپه شماره ۱۳ از قطار زندگی
خانه من روایتگر خاطرات زندگیم است
از دیدگاه خودم ! همین!
خانه من پر است از اتفاقات شیرین و تلخ!
خانه من پر است از احساس ناب عاشقی!
خانه من امن و امان است
و همیشه درش باز است! بفرمایید داخل!
قدمتان روی چشمهایم
ادامه...
صورت خسته نگران و بی آرامش و مریض / که قایم شده بود زیره آرایش غلیظ زخمی از خاطرات تلخ دیروز / چشم میدوخت به خیابون سرد بی روح با تحمل سنگینی نگاه آدما / ادامه میداد او به راه نا تمام و اولین بار برای آخرین راه / هه بهتره بگم که آخرین چاه تنها دو دل تو فکر و با تعجب / دنبال چی بود پول یا توجه تو روزگاری که هر کسی دنباله آشناست / دخترک میگرده پی یه فرد ناشناس که از اون غریبه ها یه عده ماییم / آروم اشاره زد که شیشتو بده پایین فقط میتونیم امشبو باشیم با تو و بس / اینو گفتو نشستو دره ماشینو بست پسر میخواست سر صحبتو وا کنه زود / تیکه مینداخت منتظر واکنش بود ولی دخترک صداشو نمی شنید / توی دنیای بود که به سادگی نمیشه دید دیدی که بعضی وقتها بغضی تو گلوته / نمیخوای گریه کنی جلوی کسی که پلوته هـــیییییی امان از این زمان / زمانی که برد دیگه توان از این زبان
ای همراه بیهوده ره سپار این راه بی نور و هم صدا سپرده خود رو به دسته باد ، اسیر زندون لحظه ها تو دلش دردایی بی کران ، خسته از حرفهای دیگران اسیر مردای بی مرام و اشک میباره باز
به صد تف لعنت به این بخت بد / خونه ی ما میمونه واسه یه وقت بد سعی نکن با سکوتت زیر پوستم بری / اگه پایه ای میتونیم خونه دوستم بری خوب حاضری با دو نفر باشی یا نه / معلومه که رفتار دخترک ناشیانست سوال تکرار شد حاضری باشی یا نه / و دختر به فکر یک شب و یک آشیانست گفت بریم من که همه چیرو از دم باختم / گناش پای اونا که منو پس انداختن عصبانی از خاطرات خاموش قدیمه / پی محبت میگرده توی آغوش غریبه تو خونه ای رشد کرد که عشق نبود / جای عشق فحش و زیر چشم کبود پدری که جلو مشکلات مختلف ضعیفه / فقط زورش میرسه به دختر ظریفش با خودش گفت پشتم به کیا قرصه / خونوادم اونا رو خدا بیامرزه اون موقع کی بود احترام به حرفهاش بذاره / حالا مجبوره که تنشو به حراج بذاره
ای همراه بیهوده ره سپار این راه بی نور و هم صدا سپرده خود رو به دسته باد ، اسیر زندون لحظه ها تو دلش دردایی بی کران ، خسته از حرفهای دیگران اسیر مردای بی مرام و اشک میباره باز
ببین تو این قصه ها رو میشنویو میری / بعد چند بار ازش میگذریو سیری ممنون از اونی که به دیگری صدامو پاس داد / بگذریم بریم سراغ ادامه داستانی که امروز نوشتنش رو مود من بود / این دردیه که به خیلیا بوده مربوط کوه غم بود ولی یه نور انبوه / پشته کوهه واسه نا امیدی زوده هنوز کاری ندارم به این که کارش خلاف شرعه/ ولی واسه رابطه ها اول علاقه شرطه وگرنه یه روحه که روی جسمی سواره /چه طور تو آغوشی بره که حسی نداره تو این روزگار سیاه و دردناک بی شرم / کاش بگه نگه دار من پیاده میشم راه برای ادامه دادن زیاده بی شک / ای کاش بگه نگه دار من پیاده میشم...
وقت واسه بیشتر گفتن نبود میدونم واسه قصه های تو یه عمر آهنگه سخته نه؟ هه خوب خیلی سخته رسمش همینه میدونم رسمش همینه...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
تو معرکه ای رفیق!
نوشته های قشنگ زیادی از تو خوندم
این یکی محشر بود موشی
صورت خسته نگران و بی آرامش و مریض / که قایم شده بود زیره آرایش غلیظ
زخمی از خاطرات تلخ دیروز / چشم میدوخت به خیابون سرد بی روح
با تحمل سنگینی نگاه آدما / ادامه میداد او به راه نا تمام
و اولین بار برای آخرین راه / هه بهتره بگم که آخرین چاه
تنها دو دل تو فکر و با تعجب / دنبال چی بود پول یا توجه
تو روزگاری که هر کسی دنباله آشناست / دخترک میگرده پی یه فرد ناشناس
که از اون غریبه ها یه عده ماییم / آروم اشاره زد که شیشتو بده پایین
فقط میتونیم امشبو باشیم با تو و بس / اینو گفتو نشستو دره ماشینو بست
پسر میخواست سر صحبتو وا کنه زود / تیکه مینداخت منتظر واکنش بود
ولی دخترک صداشو نمی شنید / توی دنیای بود که به سادگی نمیشه دید
دیدی که بعضی وقتها بغضی تو گلوته / نمیخوای گریه کنی جلوی کسی که پلوته
هـــیییییی امان از این زمان / زمانی که برد دیگه توان از این زبان
ای همراه بیهوده ره سپار این راه بی نور و هم صدا
سپرده خود رو به دسته باد ، اسیر زندون لحظه ها
تو دلش دردایی بی کران ، خسته از حرفهای دیگران
اسیر مردای بی مرام و اشک میباره باز
به صد تف لعنت به این بخت بد / خونه ی ما میمونه واسه یه وقت بد
سعی نکن با سکوتت زیر پوستم بری / اگه پایه ای میتونیم خونه دوستم بری
خوب حاضری با دو نفر باشی یا نه / معلومه که رفتار دخترک ناشیانست
سوال تکرار شد حاضری باشی یا نه / و دختر به فکر یک شب و یک آشیانست
گفت بریم من که همه چیرو از دم باختم / گناش پای اونا که منو پس انداختن
عصبانی از خاطرات خاموش قدیمه / پی محبت میگرده توی آغوش غریبه
تو خونه ای رشد کرد که عشق نبود / جای عشق فحش و زیر چشم کبود
پدری که جلو مشکلات مختلف ضعیفه / فقط زورش میرسه به دختر ظریفش
با خودش گفت پشتم به کیا قرصه / خونوادم اونا رو خدا بیامرزه
اون موقع کی بود احترام به حرفهاش بذاره / حالا مجبوره که تنشو به حراج بذاره
ای همراه بیهوده ره سپار این راه بی نور و هم صدا
سپرده خود رو به دسته باد ، اسیر زندون لحظه ها
تو دلش دردایی بی کران ، خسته از حرفهای دیگران
اسیر مردای بی مرام و اشک میباره باز
ببین تو این قصه ها رو میشنویو میری / بعد چند بار ازش میگذریو سیری
ممنون از اونی که به دیگری صدامو پاس داد / بگذریم بریم سراغ ادامه داستانی که امروز نوشتنش
رو مود من بود / این دردیه که به خیلیا بوده مربوط
کوه غم بود ولی یه نور انبوه / پشته کوهه واسه نا امیدی زوده هنوز
کاری ندارم به این که کارش خلاف شرعه/ ولی واسه رابطه ها اول علاقه شرطه
وگرنه یه روحه که روی جسمی سواره /چه طور تو آغوشی بره که حسی نداره
تو این روزگار سیاه و دردناک بی شرم / کاش بگه نگه دار من پیاده میشم
راه برای ادامه دادن زیاده بی شک / ای کاش بگه نگه دار من پیاده میشم...
وقت واسه بیشتر گفتن نبود میدونم واسه قصه های تو یه عمر آهنگه سخته نه؟
هه خوب خیلی سخته رسمش همینه
میدونم رسمش همینه...