تلفن زنگ زد (بابایی)
یه صدا خفن از پشت گوشی اینجوری گفت:بیایین خونه یه نامه اومده برای شما !
حالا چی نوشته؟ شروع کرد به خوندن نامه:
حسب دستور مقام قضایی پیرامون پرونده برای ارائه پارهای از توضیحات به این شعبه خوانده میشوید. پلیس امنیت اجتماعی
منو میگی خیلی خونسرد گفتم :حتما اشتباه اومده و زود ارتباط رو قطع کردم.
رفتم تو فکر و همه غلط هام از جلوم رژه میرفتن:
همین لایی کشی اخیر (تو ۳ پست قبل)---تولد مختلط ---شرکت در EX پارتی---دستور ایست یه پلیس و شنین جمله برو بابا از طرف من ----پول دادن به یه نفر که تو یه دعوا ساختگی یکی رو بزنه--بیلاخ نشون دادن به یه سرباز---سوار کردن خانومها خوشگل----و غیره
با اعتماد به نفسی مثال زدنی رفتم خونه(کسی که حساب پاک است از محاسبه چه باک است)
بابام باهام دعوا کرد که خود ایشون تو این همه سال پاشون به این جور جاها باز نشده بدش شما .......... (البت نه با این ملایمت)
به ابطحی قرص خوراندند و مطابق میلشان اعتراف گرفتند. بیایید این دنیاپرستان دین فروش را رسوایشان کنیم .
به چشم من تویی که اسمونی
مرسی به خاطر همه چیز
http://mar.blogsky.com/
خب چکار کرده بودی؟
هیچ دلم نمیخواد یکی از اینا واسه من بیاد
سام علیک
آخرش مچتو می گیرن !
حالتم می گیرن!
بالاخره کدوم مورد بود؟
زندانم می ری ؟یا نه؟...
سپهر این یکی واقعا تو رو به یادم میاره
تو و اسمون
............
وای ی ی ی ی ی ی ی ی
مراقب خودت باش جیگیلی جون
ماهی خانوم همهیشه دلتنگت خواهد بود تا.....
یه روز سیاه
یه روز سفید
یه روز زرد
یه روز برای تو که شاعرانست....
یه روز تویی روزی که شب نمیشه....
تو چشم من تویی که اسمونی
تو خواب من تویی که مهربونی
هنوز عزیز هنوز عزیزترینی....
بزغاله مو وز وزی
این رو تایید میکنم تا بدونی هیچ وقت واسم مهم نبوده حرفات
این دختره از همون اول یه نفرت خاصی به من داشت نمیدونم چرا
امیدوارم اینقدر خودتو اذیت نکنی تپل خانوم :-)