کمی تا قسمتی عذاب وجدان

          همتون متفق القولید که این پسر تو عکس , پسر خوبیه !       منم مث شما 

        منو اون یه عمریه که با همیم!میدونید چیه گاهی اوقات دور از جنونم جنون اونو میگیره!  

     ماجرا این جور شروع که: 

مثل آدمیزاد داشتیم میرفتیم تو خیابونهای شهر با یه آهنگ لایت و خوشگل یه هو دستم رفت به کنترل ضبط 53تا زدم جلو  وایییییییییییییییییییی آهنگ آدلانته اومد یه اهنگ مامان و خشن

جنون استارت شد,روند افزایش سرعت   

130km 120km 100km 90km 80km 50km

 دیش دیم دیش دیم

 ویراژ لایی دستی wooooooooow

میرفتم مجتمع یه کار کوچیک با مستاجرم داشتم.ریموت کنترل رو زدم وارد پارکینگ شدم,پارک کردم.

چند ثانیه ای گذشت دیدم یه آقایی جلوی در ایستاده,رفتم گفتم جانم 

گفت: شما راننده این ماشینی بودین که وارد پارکینگ شد)تو اون سرعت نتونسته بود شناسایی کنه)

شروع کرد; شما لذت میبرید از این جور رانندگی , شما دوست دارید به دیگران استرس وارد کنید 

دخترم تو ماشین غش کرد(چاخان) من گفتم واقعا 

اونجور که میگفت از بسیج که با یه لایی خوف ناک جلوش پیچیدم اومده دنبالم تا بگه کارم اشتباه بوده

(چه حوصله ایی بسیج  ولیعصر  خیابان عسجدی  باغ فامیلی مجتمع من)

مرد خوبی بود همه حرفاشو آروم میزد منم که دیدم اینطوره ناراحت شدم گفتم شرمنده قصد ایجاد دلهره برای شما رو نداشتم

ولی بی تربیت گفت شماره ماشینت رو یادداشت کردم(منم گفتم به تخمم البته تو دلم) و رفت