آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

باج

خستم کرد حوصله ام رو سر برد دیگه 

  

 صحبت سر آقای پدره.سر یه بحث کوچولو گفتم اگه من نباشم شما یه آجرم نمیتونید رو هم بزارید اونم گفت فکر میکنی 

منم گفتم ثابت کن به من... من یه هفته میکشم کنار شما ساختمون ها  و پروژه ها رو جلو ببرید. 

چیزی نگفت...(میدونه نمیتونه از میز اداره و کت اتو کشیدش جدا بشه)  

من هم که خودمو رو میشناسم (محال بکشم عقب)    

 

 

 

پیشنهاد ۲ میلیون رو برای ادامه کار رو میخوام بدم؟  ((نظرتون چیه؟ ))

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم جمعه 18 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ب.ظ

مگه می شه؟میخوای من بییام کاملش کنم ...اون وقت از هر طرف نگاه کنی سبک مدرن احساس می کنی ...آخه یه دیوار ساف نخواهی دید....بکش کنار ببین بابات چی می ساااااااااااازه ....

toxin جمعه 18 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 07:06 ب.ظ

اون شب و یادت می یاد.همون شبی که مثل این دفعه می خواستی بکشی کنار.

حرفامون یاد هست.

من دوباره نظرم همونه.

البته اگه یادت میاد

من پسر فراموش کاری هستم!!!

s.e شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:09 ق.ظ

فراموش کار نیستی از خود راضی هستی
لوووووووووووووووووووووس
>:P

م ی ن ا شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:06 ب.ظ http://blackjoker.blogsky.com

بی ادب شدی
که نبودی هر روز چیزای جدید یاد میگیری
پسر بد
بددددددددددددددد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد