روزی که دوباره دیدمت پلی نبود بین ما . این شهر هم پل نداشت
پل ها ساخته شدند در این شهر و بین من و تو .
از زیر گذر گذشتیم و از رو گذرها رد شدیم. شهید خالصی.. امیرکبیر .. مدیران
شاید پل معلم مارا به هم برساند .... شایــــــــــــــــــــــــــد
بابام همیشه به من میگه پسرم اگه از راه راست بری به خیلی چیزا میرسی مثل من
ولی برای من اصلا باور پذیر نیست همش دلم میخواد میانبر بزنم
من که گوش بده نیستم شما والا غیرتا توجه کنید
پی نوشت 1: والا غیرتا تیکه کلام بابامه
پی نوشت 2: این روزا موزیک ویدیو papi جنیفر لوپز رو خیلی دوست دارم
رسیدیم ولیعصر
راننده تاکسی گفت : نگه دارم پیاده میشید؟
گفتم: پـَـ نه پــَ شما برو من از پنجره میپرم .
پی نوشت: بغلی ها خندیدن راننده شاکی
و فکر میکنم شاید همیشه دومین بهترین دوستشون بودم
گاهی فرصتی به دست میآورم که دوست داشتنم را، هم تمرین، هم مرور کنم. دوست داشتن برای من یک حس، یک اتفاق مهم، جذاب، لطیف، از دست رفتنی و سخت به دست آوردنیست.
من آدمی هستم که هم به خوم و هم به طرف مقابلم یادآوری میکنم که این لحظه محدود است، پس باید لذت برد.
ادامه مطلب ...من اگه جای پتروس بودم
اولین چیزی که به ذهنم میرسید تا توی سوراخ سد کنم
مطمئنا انگشت شصتم نبود.
مرد کنار دستی : با این آب پشمامم خیس نمیشه!
- : تو دلم خندیدمو به خودم امیدوار شدم.
پی نوشت:پایان سانس استخر , موقع شستشوی , زیر دوش هایی کم فشار
دیگه تموم شد اون روزایی که من شما رو لوووووووووس میکردم
زنگ اول: کنارم نشسته و ماتم گرفته, آخه کتابش رو نیاورده! حیف که باهاش قهرم , وگرنه کتابم رو میذاشتم جلوش تا با هم درس بخونیم.
زنگ دوم: اِ...ا ..انگار مدادش شکست.هیچ کس هم مداد نداره بهش قرض بده. حیف که باهاش قهرم , وگرنه مداد اضافه ای که داشتم بهش می دادم.